به سلامتی

5 11 2010

به سلامتی برگهای پاییزی

که کمرشون زیر کفشامون میشکنه

ولی زیر پامونو رو خالی نمیکنند





زندگی

21 10 2010

مثل گل نیلوفر –

چه به سرعت می گذرد این زندگی ام

امروز…؟

«موریتاکه»





چت با دوست دختر دوران دبیرستان و این سرما خوردگی شدید .

27 05 2010

از وقتی که تویتر و فیس بوک تشریف اوردند اینجانب کمتر با یاهو مسنجر ور میرم ولی امروز یعنی 6/3/89 جو آن شدن با یا هو مسنجر به شدت در من وارد شد و چون اینجانب اصولا در جو گرفتن بی نظیر هستم در یک اغدام انقلابی با یاهو مسنجر آن شدم و این تلسم رو شکوندم .

در همون لحظه ی اول دیدم دوست دختر دوران دبیرستان منهم آن هست .

یکهو خیلی خوشحال شدم و فکر کنم بعد از 5 سال یا که بیشتر می خواستم با هاش حرف بزنم یادش بخیر چقدر بچه بودیم و چقدر حماقت می کردیم اولین دختری بود که رابطه نامشروع با هاش داشتم و س ک س چه روزگاری بود حیف که نتونستم ببینمش و حتمآ میاد پیشم که ببینم اصلا چه شکلی شده و باز هم یادش بخیر چه جاهایی قرار می زاشتیم فرار از پول تلفن شبا چت می کردیم برای هم نامه عاشقانه می نوشتیم و کلی خر بودیم

همینطور این چند روزه بدجور سرما خوردم شما هم مواظب خودتون باشید و مایعات زیاد استفاده کنید .





تفکراتی که به هیچ جا نرسید .

11 05 2010

انرژیم رو بشدت صرف هل یک مسئله میکنم .

تمرکزم رو به یک هدف معطوف میکنم .

درسکار و دختر

حالا یک زمان با سه صورت مسئله داریم تنها راه حل برای رسیدن به جواب صحیح و سریع – حذف یکیشونه

که این امکان پذیر نیست

من کلآ با این جمله مسخره «» نمی زارند «»موافق نیستم «غیر ممکن وجود نداره »

ولی جدآ محیط شرط هست و واقعآ خوب یاد نگرفتم همینطور خوب و به موقع بزرگ نشدم و دیر متوجه شدم ..!!؟

که اینا همه و بیشترین درصدش بخاطر فرهنگ گند اینجاست





وبلاگ نویسی

5 05 2010

مدتی بود وبلاگ نویسی رو ترک کرده بودم یک جورایی حس نوشتن از من رفته بود نه که الان کارام کمتر شده باشه نه – ولی دلم میخواد دوباره شروع کنم با یک و بلاگ جدید یک سرویس دهنده ای بغیر از سرویس دهدنده ی ایرانی یک جایی بجز بلاگفا

می خوام غروقاطی از خودم و  کامپیوتر بنویسم تا ی چیز بیشتر یاد بگیریم

کم کم این وبلاگ رو بهتر می کنم و بهش میرسم .